ضرورت گسترش جنبش به شهرهای مختلف

از آغاز پیدایی عینی جنبش کنونی مردم ایران تاکنون، تنها سه کلان شهر بصورت عمده درگیر مبارزه‌یِ خیابانی و صف آرایی در برابر دستگاه سرکوب دیکتاتوری حاکم بوده‌اند؛ تهران، شیراز و اصفهان.
این تذکر به معنای نادیده گرفتن حضورهای پراکنده در دیگر ِ شهرها نیست، بلکه اشاره‌ایست برای ورود به بحث اصلی این نوشتار.

بی تردید دستگاه سرکوبِ حاکم جهت دفع و حذف حضور اعتراضی مردم از کف خیابان‌ها (که سال های پیشین مهمترین عرصه ی تجلی مشروعیت حاکمیت دینی بود و اینک به تسخیر مخالفان وضع موجود درآمده است)، اقدام به گسیل گسترده نیروهای بسیجی، ارازل و اوباش ِ مزدبگیر از شهرهای کوچک به کلان شهرهای مورد اشاره نموده و به ابزار تطمیع و تحمیق، آن دسته از هم میهنان را در برابر ملت قرار داده است تا پاسدار جهل و جور حاکم باشند.

به این منظور، تمرکز اصلی دستگاه ترور و سرکوب دولتی به فراخور سابقه در این جنبش، کلان شهرهای تهران، شیراز و اصفهان بوده‌است. این تاکتیک دولت با همراهی ناخواسته‌یِ بخش‌های زیادی از نیروهای جنبشی همراه بوده است که با انفعال در حوزه ی کنش شهرهای کوچک خود در گسیل نیروهای سرکوبگر این شهرها به تهران، غیر مستقیم یارای دولت بوده اند. چرا که عمده‌یِ نیروها در شهرستان های مختلف همه‌ی امید خود را به حضور مردمی به ویژه در تهران گره زده‌اند و تهران اگرچه به حق کانون مبارزه و جنبش بوده است اما تاکنون به رغم بی حیثیت کردن رژیم در همه‌یِ شئون، همچنان تاوان عدم خیزش گسترده در دیگر نقاط کشور را می دهد. این نکته‌ی تاسف بار به ویژه در به صحنه نیامدن جدی ِ شهرهای تبریز و مشهد در عین وجود پتانسیل های اعتراضی قوی، فرصت تمرکز بیشتری در اختیار دولت کودتایی قرار داده‌است.
از طرفی دیگر، سازمان یابی شبکه‌های اجتماعی درون زا تنها در تهران مشهود و قابل قبول بوده‌است. این مهم را در تهیه و تکثیر اعلامیه‌ها، سی دی‌ها و امکانات آگاهی بخش به شکلی گسترده می‌توان به وضوح در جنبش مدنی - اعتراضی تهران دید.

بر این اساس به نظر می‌رسد نیاز به اقداماتی فوری در دیگر شهرها احساس می شود؛

۱ - فعالتر شدن فعالیت‌های آگاهی بخش مخفی از قبیل چاپ و پخش بیانیه‌های افشاگرانه به ویژه در شهرها و نقاطی که بواسطه‌ی عدم دسترسی توده‌یِ محروم به منابع اطلاعاتی و خبری، فقر اطلاعاتی بیشتری حس شده و مشخصن حدود آگاهی از اوضاع محدود به منابع خبری دولتی است.

۲ - گسترش شعارنویسی ها در سطحی که هم بار آگاهی بخش آن محقق شود و هم ایجاد جنگ روانی در نیروهای دولتی نماید.

۳ - درخواست حضور و پخش اعلامیه‌های تجمع مردمی همزمان با دیگر شهرها، به ویژه کلان شهرهای مورد اشاره جهت برهم زدن نظم و تمرکز دستگاه سرکوب و تشویش در بسیج نیروهای سرکوبگر، حتا اگر تحقق قطعی حضور و تجمع مردمی دور از ذهن باشد.

۴ - تکثیر «مبارزه» و نافرمانی از دولت در عرصه های مختلف زندگی، از ابتدایی ترین کنشهای روزمره گرفته تا کلان‌ترین آنها و تبدیل زندگی روزمره به عرصه‌ای برای مقاومت در برابر استبداد.

۵ - پرهیز از دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی در میان مردم و قائل شدن به وجود دشمن مشترک، که همانا استبداد حاکم است.
بر این موارد می توان موارد دیگری نیز به تناسب شهرها و مناطق جغرافیایی مختلف افزود؛ از قبیل تکیه بر موارد برابری خواهانه ی هویت طلبانه، مذهبی، جنسیتی و ... که موجبات ستم مضاعف نیز می باشد.



DLI
چپ دموکرات ایران
چهارشنبه ۲ دیماه ۱۳۸۸
۲۳ دسامبر ۲۰۰۹
http://chapedemocrat.blogfa.com

بیانیه چپ دموکرات به مناسبت درگذشت "آیت الله منتظری"


"در آن آنی که از خود بگذری از تنگ خودخواهی
برآيی بر فراخ روشن فردای انسانی"*

"آیت الله منتظری" بزرگمرد آزادیخواهی بود که زندگیِش صحنه‌ی تلاش های خستگی ناپذیر در عرصه حقوق بشر، بی توجه به اعتقادات و خط مشی سیاسی افراد بود. تلاش هایی که تا پش پا زدن به اریکه‌ی قدرت و کناره گیری از کلیه‌ی مواهب آن تداوم داشت.
گرچه چپ دموکرات در بسیاری مبانی نظری افتراقات قابل توجهی میان اصول اساسی خود و معتقدات آیت الله منتظری می بیند اما به رسمیت شناحتن این تفاوتها را از زیباییهای جامعه دموکراتیک آینده دانسته و آن ها را مانعی بر راه پاسداشت این مبارز پیگیرِ راه آزادی و عدالت نمی بیند و باور دارد که او جزو میراث جاودانی خواهد بود که باید پاس داشته شود.
کوشش های ارزنده‌ی آیت الله منتظری در مخالفت با اعدام‌ مخالفین سیاسی از گروه‌های سیاسی مختلف در دهه‌ی ۶۰ و تلاش در راه احقاق حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان، حمایت همه جانبه از جنبش مردمی ایران در سال های اخیر و همچنین در آن (آن) ِ تاریخی از میان قدرت و مردم؛ جانب مردم را گرفتن، از وی شخصیت قابل تقدیری ساخته است تا در حالی که از سوی رسانه های دولتی، برای مراجع و روحانیون دون پایه و جیره خوار قدرت تعزیه و تشریفات گسترده گرفته می شود و سعی در بزرگنمایی اقبال و حضور اندک نیروهای بسیجی و حکومتی در مراسم ایشان می نمایند، تردیدی برای حاکمیت باقی نگذارد که با سانسور اقبال خودجوش مردمی که پاس آزادمنشی و انسانگرایی "آیت الله منتظری" را می داشتند، بار دیگر زبونی و تشویش خاطر قدرت حاکم و در راس آن ولی فقیه را نشان دهد.
بی تردید "آیت الله منتظری" بزرگ مردی است که مرده اش نیز دست از سر حق سوزان و مردم ستیزان حاکم در جمهوری اسلامی برنخواهد داشت و همواره یاد او در کنار جنبش آزادیخواه و دموکراسی طلب ایران خواهد بود.
چپ دموکرات ایران، ضمن ابراز تأسف از فقدان آیت الله العظمی منتظری، به عنوان یکی از برجسته‌ترین کوشندگان آزادی، عدالت و حقوق بشر در ایران، آرزوی گسترش و تکثیر ایده های انسانی وی در میان نیروهای مذهبی و تعمیق نگاه غیر ِ ایدئولوژیک او در میان همه ی فعالین عرصه های سیاسی – اجتماعی کشور را دارد.
_____________
*.بخشی از شعر «آن ِ جاودان» سروده‌یِ احسان طبری


چپ دموكرات ايران
یکشنبه: ۲۹ آذر ۱۳۸۸
۲۱ دسامبر ۲۰۰۹
http://chapedemocrat.blogfa.com
http://dl-of-iran.blogspot.com
chapedemocrat@gmail.com

۱۶آذر و تحکیم رابطه ی جامعه و دانشجو در جنبش عمومی مردم(بیانیه)

بی تردید حضور پرشور و گسترده در۱۶ آذر امسال، و در حالی که چند روزی مانده به فرارسیدن این همایش زیبای ملی، ترس از تحقق دوباره ی همبستگی عینی جنبش عمومی مردم همه ی وجود سرکوب گران و کودتاچیان را فراگرفته است، گام دیگری در تقویت و تعمیق جنبش دموکراسی خواهی و آزادی طلبی مردم ایران خواهد بود. این مهم وقتی پر اهمیت تر جلوه می کند که پس از سال ها، شاهد تقویت و نزدیکی کم نظیری میان دانشجویان و سایر اصناف و گروه های اجتماعی هستیم. لزوم تقویت و تحکیم این پیوند موثر و تاریخی، بر بار مسئولیت و وظیفه ی دانشجویان مبارز از یک سو و مردم آگاه و جنبشی از دیگر سو افزوده است.

بر این اساس، ۱۶ آذر را می توان روز تحکیم رابطه ی جامعه و دانشجو نامید و انتظار حضور گسترده ی دانشجویی – مردمی را انتظاری به حق و ضروری توصیف نمود. شکی نیست که این روز نیز با حضور قدرتمند و آگاهانه مردم، صفحه زرین دیگری بر کتاب مبارزات اخیر مردم ایران خواهد افزود.
به امید حضور گسترده در ۱۶ آذر





چپ دموكرات ايران
دوشنبه: ۹ آذر ۱۳۸۸
۳۰ نوامبر ۲۰۰۹
http://chapedemocrat.blogfa.com
http://dl-of-iran.blogspot.com

آن چه اين نامردمان با جان انسان مي‌كنند

تحليل رويدادهاي امروز ايران، به همان اندازه‌ي واقعيات پيش روي پيچيده و در عين حال دشوار است. اين دشواري به ويژه در پيش بيني نتيجه و بررسي روندهاي بهتر‌ ِ رسيدن به افق‌هاي آينده دشوارتر نيز مي‌شود. با اين همه آن چه در اساس ساختار در حال وقوع است، تلخي اين روزهاي مردم ايران را بهتر ترجمه مي‌كند.

براستي وسعت دستگيري‌ها، سركوب‌ها، شكنجه‌هاي جسمي و روحي، اعدام‌ها و ديگر‌‌ ِ شقوق سركوب رسمي و دولتي، ترجمان چه واقعيتي مي‌تواند باشد؟

در حقيقت؛ تبي كه پس از بيست و دوم خرداد، وجود دولت كودتايي را به تمامي در بر گرفت، لرزهاي امروزين را ناگزير ساخته است. با چنين توصيفي، پذيرفته‌ايم كه همه‌ي اين تلخي‌ها در عين بزرگي‌ ‌ِ بهت، و عمق دردي كه بر دل و جان‌انسان‌هاي آزاده تحميل مي‌نمايد، همه و همه ترجمان لرزهاي يك ساختار در تمامي ابعاد آن مي‌باشد.
درست از همان روزهايي كه اقتدار ملت به عرصه‌هاي نمودين كشيده شد تا خيابان‌ها مسخر مردمي گردد كه عليه وضعيت موجود طغيان كرده بودند، مانور قدرت نظامي روانه‌ي خيابان‌ها شد، تا پرده‌ي تزوير قدرت عريان دريده شود و اقتدار منضج از تلقيات و تلقينات ايدئولوژيك به همين سرعت جاي خود را به قدرتي مشروعيت زدايي شده بسپارد.
تنها تريبون‌هاي رسمي و خبري در اصرار بر واگويه‌هاي تكراري ِ اقتدارنمون نيست كه حكايت از اضمحلال پايه‌هاي حاكميت مي‌كند، كه رژه‌هاي گونه‌گون قدرت عريان نظامي در عرصه‌ها و شئون مختلف اجتماعي، اعم از سياسي، فرهنگي و اقتصادي، همه و همه بازتاب لرز بر اندام دولتي است كه اينك بصورتي جدي‌تر، با راي عموم معزول شده است.

اين روزها دال‌ها و نشانه‌هاي كلامي ِ سخن‌گويان رسمي و غير رسمي ساختار، همگي بر يك مفهوم مشخص تحويل مي‌شود؛ ترس .
ترس اينك دم خروسي است كه قبل از ترشح دهاني و انعقاد كلامي، از دهان و كلام سخن‌گويان وكيل الدوله بيرون مي‌زند. تشويش و پريشان گويي اين توجيه‌گران عرصه‌هاي محدود شده‌ي عمومي براي دولت،‌تا جايي كه به متهم كردن نزديكان خود ايشان نيز مي‌كشد، در كنار تصوير مضحك برساخته شده از قدرتي كه هرچه بيشتر خود را ابراز مي‌كند، بيشتر خنده‌دار و كميك مي‌شود، خاصه هنگامي كه در كوچه و خيابان، خانه و دانشگاه مي‌گيرد، مي‌زند، به بند مي‌كشد و نظام قضايي‌اش را چون واقعيت امروزين جامعه يك جا بر ريل سياست سوار مي‌كند تا توجيه‌گر ماليخولياي هميشگي و قوت‌يافته‌اش كند و امنيت سرشار را براي خود ادعا نمايد، هرگز تغيرات‌ ِ ناشي از يك دل پيچه‌ي سياسي و آپانديسيت عفوني نيست، حاكي از تقلاي خوش يمن دم مرگ است كه به عرصه‌ي بروز كشيده‌ شده است.

بر اين اساس است كه ضمن ابراز خوش بيني توام با بيم و هراس از گسترش حماقت خون‌بار حاكميت زور و سلاح، صدور احكام سنگين قضايي براي فعالين سياسي و دانشجويي، نيز اعدام فعالين و متهمان سياسي را محكوم كرده، ترديد نداريم كه خيزش دوباره خيابان و ملت در روز 16 آذر، شكستن قفل استبداد در كوتاه زماني نزديك را نويد خواهد داد.


چپ دموكرات ايران
DLI




چپ دموكرات ايران
چهارشنبه: 4 آذر 1388
25 نوامبر 2009

بیانیه چپ دموکرات ایران به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید ( بیانیه ها )

دانشگاه؛ حلقه ی تکمیلی جنبش

"یک جهان حادثه در پشت نگاه من و توست
لحظه ها گر نخروشند گناه من و توست
ننشینیم و به دیوار سکوت تکیه دهیم
در و دیوار در آینده گواه من و توست" (بهمن رافعی)

«چپ دموکرات ایران»، در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری طی دو بیانیه لزوم شرکت در انتخابات و همچنین حمایت از نامزدی بخصوص را تشریح کرده بود.
استدلال چپ دموکرات از شرکت در انتخاباتی درون ساختار جمهوری اسلامی بی شک نه تأیید ساختار، بلکه پیرو گزاره موجودِ «امکان و نه هدف» و همچنین اصرار بر حداقل های ارائه شده از سوی اصلاح طلبان درون ساختار موجود بود. امکانی که در 8 سال حاکمیت اصلاح طلبان در دوره پیشین ریاست جمهوری و ایجاد فضای باز نسبی و همچنین تکوین زیرساختهای لازم برای ایجاد جامعه مدنی، زیرساختهایی چون تشکلهای سیاسی، مطبوعات و همچنین آزادی نسبی به دست آمده در حوزه فرهنگ و نشر کتاب، کارنامه ای قابل توجه برای آن فراهم می کرد. اما آنچه پس از انتخابات روی داد و دستاورهای عظیمی که جنبش اخیر داشت در پیوندی تنگاتنگی با حضور حداکثری مردم و در پی تأکید بر «شرکت در انتخابات» بود.
عریان شدن تضادهای موجود در بدنه حاکمیت، که بخشی از نیروهای درون ساختار را در جایگاه اپوزوسیون نشانده است، سیاسی شدن یش از پیش جامعه و پایین سطح و وسعت «بی تفاوتی سیاسی» در پی گذار از «انفعال سیاسی»و «سوژه» شدگی «ابژه» های پیشین اجتماعی در قامت انسانهای معترض و حق طلبی که هر کنش اجتماعی رسمی و دولتی (نماز جمعه و روز قدس) را به رزمگاهی علیه استبداد حاکم بدل می کنند، تنها نمونه هایی دم دستی از دست آوردهایی است که برآیند «شرکت در انتخابات» بود و نه اصرار بر «تحریم» و «عدم شرکت».

به باور چپ دموکرات بر خلاف تحلیل هایی که برخی از نیروهای «چپ» ارائه می دهند، حوادث پس از انتخابات، داستانی منفک از فرایند انتخابات و شرکت در انتخابات نبوده و بی شک مسبوق به سابقه شرکت در انتخابات اخیر است.

«چپ دموکرات» همانگونه که در بیانیه ها و اعلام مواضع پیشین خود نیز بیان داشته بود «دیالکتیک مبارزه» را فرایندی «تک خطی» و پیرو منطق«صفر و یک» نمی داند، که تنها از رهگذر «تحریم» و عدم شرکت در هر کنش سیاسی در ساختار موجود قابل تحقق باشد، بلکه معتقد است از راههای پیچیده و متنوعی می گذرد و هر شرکت در انتخاباتی لزوماً به معنای تأیید ساختار فعلی تلقی نمی شود.با این مقدمه وارد عنوان بیانیه حاضر می شویم.
بی تردید یکی از بزرگترین فرصتهای حاکمیت در سرکوب هر چه بیشتر مبارزات مردم در چند ماه اخیر را باید غیبت «جنبش دانشجویی» به عنوان جنبشی سازماندهی شده حول برنامه ها و اهداف مشخص دانست. غیبتی که نه در جامعه، چه نیروها و فعالین دانشجویی بعنوان بخشی از جامعه مبارز،حضوری جدی و توام با پرداخت هزینه های سنگینی در جنبش داشته اند، که در صحنه ی خود دانشگاه بعنوان موتور پویا و بارور جنبش های اجتماعی مشهود بود. موتوری که به نسبت موج انفعال سیاسی سال های اخیر، متاثر و دچار رکود و سکون نسبی شده بود، اما در آستانه ی انتخابات بار دیگر به احیای روح سیاسی در خود دست یافت.
جنبش دانشجویی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از جنبش اجتماعی و اعتراضی مردم، در اول مهر و با بازگشایی دانشگاهها در تداوم شکست انفعال سیاسی و حفظ پتاسیل اعتراضی موجود در بستر جامعه با رهبری و سازماندهی اعتراضات وارد فاز جدیدی خواهد شد. خصلت شناور و باز جنبش دانشجویی بصورتی که نمایندگی طبقات و قشرهای گونه گون اجتماعی را با خود دارد، به خوبی می تواند پتانسیل های این جنبش را در افزایش و بهبود اتصال جنبش اخیر با آحاد مردم بیرون مانده از آن را بالا برده و از طریق آگاه سازی سفیران بخش های مختلف و طبقات گوناگون جامعه در دانشگاه و تبیین نقش مبارزات دموکراتیک در بهبود نسبی تمامی مناسبات نابرابر، ضرورت پیوستن توده هایی از جامعه که همچنان در بی خبری یا انفعال به سر می برند را به واسطه با ایشان در میان بگذارند.

بر اساس این ملاحظات است که معتقدیم؛ آنچه وجود آن بیش از پیش احساس می شود، ایجاد جبهه واحد دانشجویی از تمامی طیف های سیاسی و حول اهداف و شعارهای مشترکی است که واقعیت جامعه لزوم آن را بر ما تحمیل می کند. در این میان، صرفِ تأکید نظری برتوان و پتانسیل جنبش دانشجویی و پیش گذاردن گزاره یِ «لزوم تشکیل جبهه واحد دانشجویی»، تن دادن به شعارها و لفاظی های مندرج در فراخوان های همه ساله گروهها و تشکلهای سیاسی اجتماعی خواهد بود. به عبارتی، لزوم برداشتن گامهای عملی و واقعی ضرورتی است که چپ دموکرات در راستای آن پیش گام بوده و آمادگی خود را در هماهنگی و همکاری با چنین صف متحدی اعلام می دارد. بی گمان لزوم تدوین و ارائه برنامه عملی مشخص و منسجم در این مرحله، وظیفه مهمی است که ما نیز طی بیانیه های بعدی به صورت ساختارمند به آن خواهیم پرداخت و در این زمینه از همکاری و همفکری همه دوستان استقبال می کنیم.

چپ دموکرات ایران
30/6/88
http://chapedemocrat.blogfa.com
http://dl-of-iran.blogspot.com
chapedemocrat@gmail.com

بیانیه تحلیلی چپ دموکرات در رابطه با انتخابات و پیامدهای آن

"تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
و آن نگفتیم که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
- آزادی! (الف.بامداد)

"چپ دموکرات" بر اساس تحلیل شرایط و واقعیات جامعه، طی بیانیه ای۱مختصر اما گویا، با درک امکانات و موقعیت هایی که در انتخابات اخیر جست و جو می کرد، به منظور نیل به چند هدف کوتاه مدت و میان مدت، بر مشارکت در انتخابات تاکید نمود.
پیوند با واقعیت اجتماعی – سیاسی و آگاهی نسبت به سیاست زدگی و دلمردگی سیاسی – اجتماعی در میان لایه های مختلف جامعه، ضرورت کمک به احیا روح فعالیت و کنشگری در سطح جامعه را بیش از پیش در برابر ما قرار می داد. بر همین اساس و با توجه به ناکارآمدی و ضعف رو به زوال اپوزیسیون ِ پر ادعا، نق نقو و کم خاصیت خارج از ساختار، به امید برگزیده شدن کاندیدایی که از یک سو زمینه های گشایش در فضای سیاسی و مدنی را فراهم نماید و از دیگر سوی؛ پتانسیل همان کاندیدا به افزایش شکاف و تضاد ساختاری کمکی بنماید، انتخابات را تنها به عنوان یک "امکان" و نه هدف، مورد توجه قرار دادیم. بنابراین در میان دلایلی که در دفاع از دیدگاه های خود بیان شد، خطوط عمده زیر برجسته است:

1 - روی کارآمدن یک کاندیدای میانه رو فرصتی دوباره برای بازسازی نهاد های مدنی مستقل از قدرت ایجاد خواهد کرد و ادامه احمدی نژاد با آن سابقه سرکوب شدید نهاد های مدنی از جمله دانشجویان ، زنان ، کارگران و... عملن کار در فضای اجتماعی را برای دیدگاه های خارج از نظم موجود نا ممکن می کند .
2 - تلاش برای مستعد سازی عناصری از درون ساختار برای افزایش تضاد درون ساختاری (نقل به مضمون از بیانیه چپ دموکرات)که تقریبن در بیان اکثر چپ گرایان حامی حضور در انتخابات و از جمله چپ دموکرات و در توجیه حضور در این رقابت درون ساختاری بیان شد.
3- مشارکت در انتخابات به منزله راهی برای سیاسی شدن جامعه. این رویکرد با اشاره به تجربه رخداد دوم خرداد 1376 و موج سیاسی شدن جامعه در سال های پایانی دهه 70 که حتی منجر به بزرگ ترین تحول سیاسی خیابانی پس از دهه 60 ، یعنی 18 تیرماه 1378 شده بود ، به انتخابات 88 به مثابه فرصتی جهت دمیدن روح سیاست به کالبد جامعه سیاست زده شده ی عصر احمدی نژاد می نگریست.

اولین پیش بینی که تحقق می پذیرد
انتخابات به مثابه امکانی جهت ایجاد تضاد درون ساختاری
شکاف ساختاری که در متن سامان سیاسی موجود به صورت بالقوه و کم و بیش بالفعل وجود داشت، آرام آرام و به ویژه در سال های اخیر برای همه ناظران سیاسی محرز شده بود. این شکاف ها در روزهای معطوف به انتخابات و به ویژه پس از آن، چه در حوزه ی سیاسی و چه در حوزه ی ایدئولوژیک حاکمیت، هرچه عمیق تر و گسترده تر شد. برای ذکر نمونه کافیست به مواردی که در زیر خلاصه شده است، نگاهی گذرا داشته باشیم۲.
بر این اساس بود که ریزش سیاسی حکومت اسلامی که به واسطه ی تعارضات ذاتی آن همواره وجود داشته است سرعت بیشتری گرفت و در پی این انتخابات، آرام آرام از سوی حاکمیت، گروه ها و نیروهای اصلاح طلب که پیش از این از دایره ی تنگ خودی های، به صف خودی های غیر قابل تحمل سوق داده شده بودند، با قرار گرفتن زیر عنوان کودتاگران مخملی، از صف خودی های نظام اخراج شدند. این وجه تمایز وقتی موثرتر به نظر می رسد، که همین نیروهای اصلاح طلب، به رغم تاکید بر پایبندی خود نسبت به آرمان های اولیه جمهوری اسلامی و آیت الله خمینی، خود در موج عظیم مردمی استحاله شده، و گاه خواست هایی را مطرح نمودند که پیش از این کمتر مورد اصرار عملی ِ سیاسی ایشان قرار می گرفت. کافیست موارد زیر را قدری مورد تامل قرار دهیم:
- راه کار های هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه معروف وی برای برون رفت از بحران :
1- فصل الخطاب بودن و لزوم تمکین به قانون
2- ایجاد فرصت و فضایی جهت گفتگو انتقادی برای روشن شدن مساله انتخابات ( به شکل مناظره های تلویزیونی و در نهایت قضاوت مردم در این باره )
3- آزاد کردن زندانیان سیاسی
4 – رفع محدودیت های رسانه ای برای اطلاع رسانی آزاد

- اهداف مطرح شده برای ادامه کنش سیاسی ( بیانیه شماره 9 موسوی):
1 - اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بی‌طرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند
2 - رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات
3 - آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها
4 - فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل
5 - ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیام‌های کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر
6 - توقف برخوردهای یک‌جانبه، افترا، دروغ‌پردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور
7 - برخورداری از کانال‌های مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور
8 - صدور مجوز برای تشکیل جمعیت‌های سیاسی،‌ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
9 - آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پرونده‌سازی‌های جعلی امنیتی و دخالت ندادن پرونده‌های جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی

اگرچه این راه حل ها با درنظر گرفتن اقتضائات پردازش گران آن ها دارای دو ایراد مهم زیر هستند:
1 - کاملن کوتاه مدت هستند ( به خصوص در مورد پیشنهادات هاشمی )
2- اجرایی بودن آن ها عمدتن بسته به میل و علاقه جناح سوار بر قدرت است.
اما صرف ارائه و پیش کشیدن آن نیز در فرصت کنونی و جهت افزایش شکاف درون ساختاری مهم تلقی می شود. بر این اساس فعالین و نیروهای سیاسی داخل کشور می توانند با تعمیق همین خواست های حداقلی در میان توده های مختلف، راه حل های مطرح شده را با کمی تغییر بگونه ای که در برخی موارد بتوانند اساس ائتلاف های حداکثری اعتراضی را سامان دهند، وارد فازهای عملی تری نمایند،چون:
1- ایجاد کمپین های اعتراضی با هدف آزاد شدن زندانیان سیاسی
2- پیگیری و اطلاع رسانی در مورد آسیب دیدگان وقایع اخیر از جمله شهدا و سایرین
3- افشای سیاه چاله هایی که در پس این وقایع بخش هایی از آن آشکار شده است و اخیرن نامه ی مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی پیرامون جنایات و شکنجه های وحشیانه ی جنسی ِ بازداشت شدگان دختر و پسر - که روی تاریک قرون وسطای کلیسای کاتولیک را سفید کرده است – بخش های دیگری از این سیاهه ی رژیم اسلامی را به عرصه کشانده است، به منظور نمایاندن ماهیت واقعی سرکوب گران و ممانعت از تکرار این فجایع در آینده.

موارد فوق در زمینه زندان و حقوق زندانیان و علاوه بر آن تاکید و نمایاندن ماهیت واقعی راهبران این پروژه کودتاگونه بر کسانی که هنوز در نا آگاهی به سر می برند و حفظ پتانسیل تغییر خواهی و امید به تغییر ، با یاد آوری هزینه هایی که جنبش تحول خواهی ایران متحمل شده است ( به تعبیر موسوی در راهی بی برگشت وارد شده است ).
از آنجا که رفع فیلتر از سایت ها ، برداشته شدن محدودیت از رسانه ها و تغییر رویکرد جناحی صدا و سیما امری خارج از اختیار تحول خواهان است و تا حدی غیر ممکن می نمایاند ضمن حفظ این رویکرد بسان یک هدف باید به گسترش رسانه های جایگزین ( نه تنها مجازی ) اقدام نمود تا بتوان به اطلاع رسانی گسترده توده ای دست زد و از طریق خود این کنش ، پتانسیل تغییر خواهی را در جامعه زنده نگه داشت .
برخورداری از رسانه های ماهواره ای امری است مطلوب ولی از آن جا که گروه های خرد جامعه مدنی توانایی مالی و انسانی ساماندهی چنین چیزی را ندارند، این انتظار از خود گروه های مرجع و احزاب سیاسی و از آن جمله خود شخص میر حسین موسوی وجود دارد تا پیگیر این خواسته خود باشد .

تجربه جبهه ملی دکتر مصدق که حول انتخابات آزاد شکل گرفت مؤید این نکته است که حول منافع حداقلی جنبش های موثر سیاسی قابل شکل گیری هستند.
در میان خواسته های مطرح شده توسط میرحسین موسوی بخش زیادی از آن ها قابل هدف گذاری برای چنین ائتلافی هستند، که از قضا پیشنهاد اینکه جنبش به صورت شبکه ای از تک تک هواداران میرحسین موسوی (و طبیعتن کروبی) سامان یابد، بسیار بهتر و دموکراتیک تر جنبش را به پیش خواهد برد و مانع از تاثیر پذیری این اتحاد از تصمیمات ناگهانی و غیر منتظره احزاب اپورتونیست اصلاح طلب می شود.

احیا شور سیاسی در مردم
تاکنون از تحقق هدف پیش گفته که همان گسترش تضاد ساختاری بود سخن راندیم. این وسعت تعمیق شکاف های ساختار موجود را وقتی در کنار آگاهی و بیداری گسترده ی ملی و احیای شور و باور سیاسی به رویکرد عمل گراتر نسبت به سیاست و کنشگری اجتماعی قرار دهیم، خواهیم دید که انتخابات به امکانی بسیار فراتر از آن چه ما پیش بینی می کردیم تبدیل شد. امکانی که اگر مشارکت گسترده و بالای 80درصدی در آن صورت نمی گرفت، حاشا اگر به چنین نتایجی خارج از خواست و اراده ی حاکمیت منجر می شد.
گسترش مشارکت از 55 درصد به 85 درصد، افزایش 10 ملیونی شرکت کنندگان در انتخابات، صف های طولانی فضای پیش از دوم خرداد را در جامعه تداعی می کرد. اما در همین زمان اتفاقاتی شروع به رخ دادن می کنند؛ قطع پیامک ها از شب پنج شنبه 21 خرداد ، فیلتر شدن سایت های خبری نزدیک به اصلاح طلبان از صبح روز انتخابات، خبر هایی از تعطیل شدن برخی از حوزه های اخذ رای به دلیل نبود تعرفه علی رغم چاپ بسیار زیاد تعرفه ها (بیش از تعداد واجدان شرایط) و در اوج این تحولات اشغال ستاد مرکزی اصلاح طلبان در تهران - ستاد قیطریه- در ساعات پایانی روز اخذ رای ، حضور گسترده نیرو های انتظامی در سطح شهرها بویژه برگزاری مانور اقتدار در روز انتخابات، محاصره وزارت کشور از ساعات پایانی اخذ رای تا شمارش 25 میلیون از آرا در حدود 2 الی 3 ساعت پس از اتمام رای گیری بدون ذکر جزئیات و حتی بدون وجود آراء باطله ، شوک عمومی را بر فضای کشور وارد کرد. آنچه بیش از پیش نتایج را ناپذیرفتنی می نمود حضور 10 میلیونی آرای خاموش بود که بی شک باید به صندوق اصلاح طلبان ریخته می شد. این مساله باعث شد تا جمع کثیری از مردم و از جمله موسوی و کروبی این "شعبده بازی" را نپذیرند و ایران به فضایی بحرانی وارد گردد. با راهپیمایی 3 میلیونی 25 خرداد ، این بحران کاملن علنی شد.
آنچه به عنوان " سیاسی شدن فضای جامعه "، دلیلی بر حضور در انتخابات مطرح می شد، به شکلی غیر قابل تصور تحقق پیدا کرد . مردمی صحنه ها را پر می کردند که به جای منتظر نشستن در پای متخصصان حرفه ای سیاست، تا بدانند چه باید بکنند به شکلی خود جوش با پذیرفتن همه هزینه های احتمالی ، پای بر سنگ فرش خیابان ها گذاشتند تا در کنش ِ مستقیم سیاسی حق دزدیده شده خود را طلب کنند. به مرور این اعتراضات شمایلی پیدا کرد که به نوعی تکرار نوستالژیک انقلاب 57 بود، تکراری که گاه در شعارها نیز تبلور می یافت. در این جا شاید بتوان با ذکر نقل قولی از مارکس آنچه را که در خیابان های ایران و تهران گذشت به شکلی صحیح تر تبیین نمود.
مارکس در 18 برومر لوئی بناپارت و در توصیف انقلابات قرن 18 می گوید :
"بنابراین دوباره زنده کردن خاطره ی مردگان در این گونه انقلاب ها، برای شکوه بخشیدن به مبارزات جدید بود، نه برای درآوردن ادای مبارزات گذشته. برای آن بود که در بزرگنمایی وظایف مشخص در خیال مردم بکوشد نه برای طفره رفتن از انجام آن وظایف در واقع، برای بازیافتن روح انقلاب بود و نه برای به حرکت در آوردن دوباره شبح آن ."
این نمود را شاید اسلاوی ژیژک نیز در مقاله ای که پیرامون وقایع پس از 22 خرداد ایران نگاشت مطرح می کرد؛
"نام او (موسوی) مترادف ِ باز دمیدن در رویای عمومی است که انقلاب خمینی را به پیروزی رساند"، "... به زبان فرویدی باید گفت حرکت اعتراضی این روز ها (بازگشت سرکوب شدگان ) انقلاب خمینی است."
این روح هیجانی و گاهن نوستالژیک را حتا در پاره ای از شعارهای کلیدی این روزها می توان دید که گاهی از آن ها بعنوان تعارضات اجتماعی درون جنبش یاد می شود، چون شعار "الله اکبر" از سویی و "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" از دیگر سوی. حال آنکه ما معتقدیم که شعار " استقلال ، آزادی ، جمهوری ایرانی " و "الله اکبر" شبانه مردم نه در تضاد با یکدیگر که در طول هم قرار می گیرند. بنا بر همان تحلیل مارکس (18 برومر لوئی بناپارت) شعار الله اکبر پشت بام ها همان طنین شعار " استقلال ، آزادی ، جمهوری ایرانی " از سوی کسانی است که ناخواسته می خواهند محتوای واقعی حرکت خویش را بر خود بپوشانند (به تعبیر مارکس انقلاب های قرن 18) و این محتوا، همانا بازیافتن روح دزدیده شده انقلاب 57 می باشد .
این احیا شور و باور عمل گرای سیاسی در میان مردم، فرصتی تاریخی را برای فعالین گسترده ی دموکراسی خواه و آزادی طلب ایران قرار داده است. فرصتی که با درک آن می توان برای گام های بعدی جنبش بزرگ مردم ایران طراحی حرکت صورت داد.

رویکرد فعالان مستقل سیاسی در گام های پیش روی
اگرچه این روزها نیروهای اصلاح طلب جمهوری اسلامی نیز به استقلال از کل ساختار نزدیک می شوند، اما با توجه به وابستگی های عمیقی که در ذهن و زبان ایشان نسبت به اساس جمهوری اسلامی وجود دارد، مسئولیت فعالین مستقل دوچندان می شود؛

- فعالین مستقل سیاسی ، ضمن احترام و تائید هر ائتلاف معطوف به تغییری که رهبران اصلاح طلب ترتیب دهند، نباید در آن حرکت و ائتلاف مستحیل شوند، بل که باید از امکانات خاصی که استقلال کامل ایشان در اختیار می گذارد، بهره گیرند.
- پر واضح است، شکل سرکوب حاکمیت بگونه ای که این روزها بر نیروها و فعالین اصلاح طلب متوجه شده است، این طیف خوشبین و امیدوار به اصلاح پذیری ساخت سیاسی ِ قائم به "ولایت فقیه" را آرام آرام به سمت تحول خواهی پیش می برد. در این میان، فضای سیاسی به طور ناخواسته این طیف را رادیکال تر می نماید و این خود فرصت مغتنمی است که با تیزهوشی و فرصت سنجی کنشگران دموکرات و برابری خواه می تواند توفیقات جنبش را گسترده تر، عمیق تر و کم هزینه تر نماید، بر این اساس که همراهی نیروهای هم چنان اصلاح طلب و به تعبیری تحول خواهان اسلامی را در طول بیشتری از مسیر حرکت جنبش مردمی فراهم می آورد.(این تحلیل البته بر نگاه فرصت طلبانه و ابزاری به این نیروهای سیاسی مورد اشاره استوار نیست. چه ما به رغم بسیاری از فعالین سیاسی که به زعم شان، کنش موجود به صورت برق آسایی به سرانجام رسیده و آنک فرصت تسویه حساب، حتا با همین نیروهای اصلاح طلب را تدارک می بینند، معتقدیم که رهبران اصلاح طلب؛ ولو اگر به تعبیر پاره ای در جنگ قدرت اینچنین ظاهر شده باشند، باز هم در همراهی مردم نقشی تاریخی ایفا نموده اند که تا هر جایی از طول مسیر همراهی شان را ادامه دهند، سزاوار ستایش و قدرشناسی اند.)
- ایجاد ارتباط قویتر با فعالان جامعه مدنی و پیوند زدن میان خواسته های خاص این گروه ها با حرکت کلی جنبش و تبیین تاثیر پذیری و نفع متقابل این جریانات بر یکدیگر برای افراد درگیر در این محیط ها.
- تاثیر گذاری و آگاهی رسانی در محیط های آکادمیک و روشنفکری، از جمله مواردی است که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد، چه در صورتی که تحولات در سطح شهرها متوقف شود، دانشگاه (که جمیع شواهد بر سیاسی شدن مجدد و عمیق آن دلالت دارد) به عنوان میزان الحراره جامعه بیش ترین نقش را در حفظ پتانسیل تحول خواهی دارا می باشد. بنابراین پیوند خوردن نیروها و جریان های مختلف دانشجویی در شرایط کنونی، جهت وحدت عمل و مبارزه در پی آغاز سال تحصیلی جدید از اهمیت بالایی برخوردار است. جنبش دانشجویی می تواند در راستای ایفای نقش و رسالت تاریخی اش دگردیسی خود را به سمت کنشگری ِ محوری، تا بازگشایی دانشگاه ها کامل نموده و آماده ی مبارزه ای تمام عیار و آگاهانه باشد.
- فعالین ضد جنگ و مبارزین مدنی صلح طلب داخل و خارج از کشور نیز در شرایط کنونی که رژیم بی میل نیست با برافروختن جنگی ولو کم دامنه و چند روزه، از سویی توجه ملی را به سمت دیگری منحرف کرده، از دیگر سوی بهانه ی سرکوبی گسترده تر و خونبارتر را فراهم کند، وظیفه ی خطیر و مهمی دارند. متوجه کردن اجماع جهانی بعد از انتخابات که در همسویی با ملت شکل گرفته است به این موضوع و اعمال فشار بر دول وحشی و جنگ طلبی که بی میل نیستند از آب گل آلود کنونی ماهی خود را بگیرند، امر مهمی است که می تواند از عواقب وخیم چنان رویدادی جلوگیری نماید.

در پایان، ضمن اعلام همراهی و همگامی خود با مبارزات به حق مردم ایران، یاد جان باختگان این جنبش را گرامی داشته و همدردی خود را با آسیب دیدگان و خانواده های عزادار ابراز می نماییم.

چپ دموکرات
دوشنبه: 26 مردادماه 1388
17 آگوست 2009
منبع:
http://chapedemocrat.blogfa.com


پانوشت ها
----------------------
۱.
http://chapedemocrat.blogfa.com/post-9.aspx
۲. - مناظره احمدی نژاد و موسوی که در آن احمدی نژاد خود را در مقابل 3 دولت گذشته می داند . او معتقد است که نظام در این سه دوره از ارزش های خود فاصله گرفته است (گفتنی است برخی از این سال های مورد اشاره احمدی نژاد معاصر آیت الله خمینی است)- او می گوید هر 3 کاندیدا یکی هستند و از حمایت هاشمی رفسنجانی برخوردار و به وسیله وی هدایت می شوند، او(احمدی نژاد) هاشمی -ریاست خبرگان و مصلحت نظام ، رییس جمهور و رییس مجلس سابق- را متهم به فساد می کند و از افرادی مثل ناطق نوری ( مشاور و رییس بازرسی نهاد رهبری ) به عنوان مفسدان اقتصادی حامی موسوی نام می برد و در نهایت مدعی می شود که هاشمی در نامه ای به یکی از سران کشور های حاشیه خلیج فارس گفته است که دولت احمدی نژاد 6 ماه دوام می آورد .
- نامه هاشمی به آیت الله خامنه ای که در آن ضمن کذب خواندن ادعا های احمدی نژاد به شکلی تلویحی، احمدی نژاد را با بنی صدر که در ساختار حکومتی ایران نماد خیانت و نا کارآمدی است مقایسه کرد. و در نهایت بی پاسخ گذاشتن نامه هاشمی از سوی خامنه ای علی رغم اصرار هاشمی بر موضع گیری آقای خامنه ای قبل از 22 خرداد.
- اطلاعیه آیت الله خامنه ای پیش از اعلام نتایج قطعی انتخابات / بیانیه شماره 1 موسوی:
آیت الله خامنه ای:"مشاركت بيش‌از هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رأی بيست‌وچهار ميليونی به رئيس جمهور منتخب، يك جشن واقعی است ".
میر حسین موسوی:"ملت شریف ایران نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد بهت آور است و مردمی که در صف های طولانی اخذ رای شاهد ترکیب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند با حیرت تمام به این شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می کنند. "این بیانیه بعد از پیام آقای خامنه ای منتشر شد.
- نماز جمعه 29 خرداد 88 / بیانیه شماره 5 میر حسن موسوی 30 خرداد 88
آیت الله خامنه ای:"من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر داريم، كه طبيعى هم هست.... البته بين ايشان و بين آقاى رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف‏نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه‏ى مسائل خارجى اختلاف‏نظر دارند، هم در زمينه‏ى نحوه‏ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف‏نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف‏نظر دارند؛ و نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است. زورآزمائى خيابانى بعد از انتخابات كار درستى نيست، بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردم‏سالارى است.من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستى نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده‏ى آنهاست.اين تصور هم غلط است كه بعضى خيال كنند با حركات خيابانى، يك اهرم فشارى عليه نظام درست ميكنند و مسئولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. "
میر حسین موسوی:"... من به عنوان يك همراه که زیباییهای موج سبز حضور شما را ديده است هرگز به خود اجازه نخواهم داد بر اثر عمل من جان کسی درمعرض خطر قرار گيرد. در عین حال بر اعتقاد راسخ خويش مبنی بر باطل بودن انتخاباتی که گذشت و استيفاي حقوق مردم پای می فشارم و عليرغم توانايي هاي اندكي كه در اختيار دارم براين باورم كه انگيزه و خلاقيت شما مردم همچنان ميتواند حقوق مشروع تان را در چهره هاي مدني جديد مورد پيگيري قرار دهد و محقق كند. مطمئن باشيد كه اينجانب همواره در كنار شما خواهم ماند. آنچه اين برادر شما در در يافتن اين راه حلهاي جديد، خصوصا به جوانان عزیز توصيه مي كند اين است که نگذارید دروغگويان و متقلبان پرچم دفاع از نظام اسلامی را از شما بربايند و نا اهلان و نامحرمان، میراث گرانقدر انقلاب اسلامی را که اندوخته از خون پدارن راستگویتان است از شما مصادره کنند. با توكل به خداوند و اميد به آينده و تكيه بر توانمندي هايتان حركات اجتماعي خود را پس از اين نيز براساس آزاديهاي مصرح در قانون اساسي و اصل امتناع از خشونت پيگيري كنيد. "
".... ما به دست اندركاران توصيه مي كنيم براي برقراري آرامش در خيابان ها مطابق اصل 27 قانون اساسي امكان تجمع هاي مسالمت آميز را نه تنها فراهم كنند، بلكه چنين گردهم آيي هايي را تشويق كنند وصدا و سيما را از قيد بدگويي ها و يك طرفه عمل كردن ها رها سازند. "
- تائید نتایج انتخابات به وسیله شورای نگهبان / نا مشروع خواندن ریاست جمهوری احمدی نژاد از سوی موسوی و کروبی.
بیانیه شماره 9 میر حسین موسوی : "از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم. "
مهدی کروبی : " با ساز و کاری که قبل از انتخابات و توسط دولت و شورای نگهبان و برخی نهادهای عمومی انجام شده و نیز نحوه اجرای انتخابات و دخالت های دولت و نمایش شکایت پذیری و بازشماری آرای شورای نگهبان و وقایع بعد از آن را عاملی در جهت باطل بودن انتخابات می دانم و بر همین اساس دولت برآمده از آن را دارای مشروعیت و مقبولیت نمی دانم و در هیچ برنامه ای از جمله تنفیذ و تحلیف آن شرکت نخواهم کرد. "
- نماز جمعه هاشمی / پاسخ آقای خامنه ای به هاشمی در مراسم تنفیذ
هاشمی:"اواخر دوران تبلیغات ما دچار تردید شدیم یعنی یک عده افرادی پیدا شدند تردید کردند و بذر تردید حالا به هر دلیل یا تبلیغات نادرست یا عمل نادرست صدا و سیما و یا چیزهای دیگر باعث شد بذر تردید در ذهن مردم پیش بیاید. ما تردید را بدترین مصیبت می دانیم .
این تردید مثل خوره افتاد به جان ملت ما البته دو جریان هستند یک جریان که تردید ندارند و قاطع هم ایستاده اند و دارند کار خودشان رامی کنند و یک عده هستند که آنها هم کم نیستند و بخش زیادی از مردم فهیم کشور ما عالم کشور ما هستند و می گویند که ما تردید داریم و برای رفع تردید اینها باید کار کنی .مساله مهم ما اینست که آن اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد و امروز یک مقدار مخدوش شده ما این اعتماد را برگردانیم و این هدف مقدس ما باید باشد و این اعتماد باید برگردد "
خامنه ای : " اين كسانى كه دم از بى‏اعتمادى مردم ميزنند - اگر اين سخن از روى غرض نباشد، از روى غفلت است - كدام اعتماد از اين بالاتر كه مردم مى‏آيند در عرصه‏ى انتخابات وارد ميشوند، به نظامشان، به دولتشان اعتماد ميكنند، رأى خود را به آنها ميسپارند و منتظر ميمانند كه نتيجه‏ى اين رأى‏گيرى را از آنها بشنوند؟ "
- مراسم تنفیذ / غیبت هاشمی، خاتمی، ناطق نوری، موسوی، کروبی، جوادی آملی، امینی، ... و حتا حسن خمینی در این مراسم.
- مراسم تحلیف / غیبت همان جمع غایب در تنفیذ به علاوه جمعی از اعضای فراکسیون اقلیت در مراسم تحلیف.
- پافشاری موسوی ، کروبی ، خاتمی و احزاب سرشناس اصلاح طلب بر نامشروع بودن دولت احمدی نژاد.
- برای نخستین بار در تاریخ 30 ساله جمهوری اسلامی رکن رکین و عمود خیمه نظام ( به تعبیر هاشمی پس از ماجرای 18 تیر ماه ) یعنی ولایت فقیه به این صورت هاله قدسی خویش را از دست داد و نه یک باره و دوباره بلکه چند باره فصل الخطاب بودن این جایگاه و شخص آیت الله خامنه ای زیر سوال رفت تا وی حتا خود را در حد حامی یک جناح خاص – حتی یک شخص خاص – تنزل داده باشد .
- عدم تائید دولت جدید از سوی اکثریت قاطع مراجع تقلید و انتقادات آنان از روند های پس از 22 خرداد 88. اهمیت این مساله را در پایگاه و جایگاه مرجعیت در ایدئولوژی حکومت باید جستجو کرد، نقشی که حکومت سالیان سال برای توجیه رفتار خود از مرجعیت انتظار داشته است.
- دادگاه های برگزار شده برای سران اصلاح طلب متهم کردن آنان به تلاش در جهت انقلاب مخملی و در مقابل نمایشی خواندن دادگاه از سوی اصلاح طلبان و متهم کردن نیرو های امنیتی به بدرفتاری با زندانیان همه و همه نشانه هایی از ایجاد تضادی واقعی در ساختار حکومتی ایران می باشد، که به تائید پیش بینی اولیه در مورد انتخابات به مثابه راهی برای عمیق تر و عریان تر کردن این شکاف می پردازد.

پیام چپ دموکرات پیرامون درگذشت رفیق علیرضا داوودی

"جاده ها با خاطره قدم های تو بیدار می مانند
که روز را پیشباز می رفتی"
***
رفیق علیرضا داوودی پس از سالها مبارزه خستگی ناپذیر و تحمل ناملایمات، فشارها و محدودیتهای بسیار، صبح چهارشنبه ۷ مرداد ماه به جاودانه ها پیوست.
چپ دموکرات با گرامیداشت یاد و خاطره این مبارز راه عدالت و آزادی، هم دردی خود را با خانواده، رفقا و همه مبارزان راه آزادی اعلام می دارد.

چپ دموکرات
پنج شنبه ۸مرداد ۸۸

بیانیه حمایت «چپ دموکرات» از میرحسین موسوی

« چپ دموکرات » ، پیرو بیانیه ی انتخاباتی شماره 1 خود ، که به طور مشخص دلایل حضور و مشارکت در انتخابات و ترجیح اصلاحات را تشریح نموده بود ، بر پایه ی استدلالی که در پی خواهد آمد ، از آقای میرحسین موسوی به عنوان کاندیدای مورد نظر خود حمایت می نماید. بی تردید از میان گزینه های اصلاح طلب موجود ، یکی را باید بر دیگری ترجیح داد و این ترجیح بر این اساس است که کدام یک از این دو با خواست های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ما نیروهای چپ دموکرات ، نزدیک تر هستند .

آن چه مسلم است ، هر دو کاندیدای اصلاح طلب ، چه در قالب منشور حقوق شهروندی و چه در شکل بیانیه هایی در دفاع از حقوق کارگران ، معلمان ، زنان ، گروه های قومی و مذهبی توجه خود را به جنبش های مدنی و برابری خواهانه نشان داده اند . از این حیث ، هم مواضع ایشان و هم گشایش هایی که در ورود به پاره ای از خطوط قرمزها ایجاد نموده اند ، قابل توجه است . اما همین که به زیربنایی ترین بخش برنامه های ایشان یعنی برنامه های اقتصادی توجه شود، تفاوت بین دوکاندیدا برجسته تر می نماید .بویژه آنجایی که اجتماعی از قائلین به راست کیش ترین سیاست های سرمایه داری در اردوگاه مهدی کروبی مشاهده می شود و خطری بالقوه را گوشزد می کند .
این در حالیست که میرحسین موسوی ، چه در مواضع اعلام شده، و چه در سابقه ی تاریخی که از وی وجود دارد ، اهتمام به اقتصاد ملی ، با تکیه بر تأمین گسترده تر منافع زحمتکشان و کارگران را نشان داده است . پر واضح است ، کسی که در آغاز دهه ی شصت و اوج سرکوب های سیاسی به مصدقی بودن متهم می شد،امروز که هر نیروی « نئولیبرالیست پرو آمریکایی» داعیه ی مصدقی بودن دارد !! ، نمی تواند بر چیزی غیر از اقتصاد ملی تأکید کند .

بر این اساس است که احیای تولید ملی ، رشد صنعتی و بهبود شرایط اقتصادی در عین استقلال بیشتر را در برنامه های وی بهتر می توان جستجو کرد. حال و در این مجال لازم است به یک ایراد اساسی که نیروهای چپ همواره در این ایام در برابر میرحسین موسوی قرار داده اند (سکوت در برابر واقعه ی 67) بپردازیم .

جنایت و کشتار در هر عصری به ویژه علیه پاک ترین فرزندان این سرزمین داغی است که برای همیشه در دل فعالین و مبارزان اجتماعی سیاسی و ننگی است که بر پیشانی عاملین و حامیان آن واقعه شوم خواهد ماند. چنین حمایتی چه در قالب سکوت توام با رضا و چه حمایت فعال از آن نقطه تاریک ازهیچ کسی پذیرفته نخواهد بود . حال این شخص چه مهدی کروبی باشد و چه میر حسین موسوی . چرا که هر دو به کرات خود را از نزدیکان آیت الله خمینی معرفی کرده اند اما در زمان هیچ واکنشی نسبت به آن واقعه و حتی امروز نسبت به تخریب گلزار خاوران ازخود نشان نداده اند. و در حقیقت از فعالین درون ساختار جمهوری اسلامی انتظاری غیر از این نیست .
اما به راستی اگر سکوت در برابر سرکوب ها و کشتار 67 ،با آن جو روانی توام با تمکینی که بر جامعه حاکم بود (بگونه ای که کوچکترین انتقاد ، شخصی در قامت آیت اله منتظری را به واقعیت امروز نشاند) قابل نقد است، امر به سرکوب فعالین و نیروهای جنبش چپ توسط افراطیون لیبرالی که امروزه در زیر عبای شیخ اصلاحات مخفی شده اند و راهبری نئولیبرالیسم را در پوشش جدید بر عهده گرفته اند را چگونه باید مورد تحلیل قرار داد؟ «شهروندیان امروز»ی* که پیش از هجمه ی نیروهای امنیتی در آذر 86 فرمان حمله به « موج چگوآرائیستی » را صادر می کردند . کیست که نداند کسانی که امروز و در عین سردادن شعارهای سکولاریستی و آزادیخواهی ، فرمان حمله به اندیشه ی چپ را صادر می کنند ، اگر در آن روزگار سکوت و خفقان می بودند، خود حلقه های دار را به گردن قربانیان آن روز می انداختند ؟ و کیست که انگشت اشاره ی شیخ اصلاحات در رویدادهای مختلف را به سوی نیروهای چپ و نسبت دادن غیر واقعی مسائل مختلف به این طیف تحت فشار را نبیند؟ چندان که در پی چاپ کاریکاتوری در یک نشریه دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و در چنان فضای مسمومی به یکباره و بدون هیچ سند و قرینه ای همه چیز را متوجه مارکسیست ها دانست.
باری، شایسته است پاره ای از نیروهای چپ که مفتون تلون امروزین شیخ اصلاحات شده اند ، قدری بنیادی تر به واقعیات نظر کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* در همین ارتباط به شماره های ۵ و ۱۹ «شهروندامروز» به سردبیری محمد قوچانی پیرامون دورجدید فعالیتهای جنبش چپ و القاء خطر این جنبش به دستگاه امنیتی و نیز به شماره ۲۸ همین نشریه پیرامون «کانون نویسندگان ایران» مراجعه کنید .

چپ دموکرات
جمعه : 1 خرداد 1388

موضع انتخاباتی چپ دموکرات

انتخابات؛ "امکان" نه "هدف"!
حربه ما ، همانا آزادیهای سیاسی، حق برخورداری از اجتماعات و اتحادیه ها و آزادی مطبوعات است ؛ آیا هنگامی که می خواهند این حربه را از ما بگیرند، ما می توانیم دست روی دست بگذاریم و از سیاست دست بکشیم ؟ می گویند هر فعالیت سیاسی ما همسنگِ به رسمیت شناختن نظام موجود است، اما هنگامی که این نظام، حربه مبارزه علیه خود را در دست ما می گذارد بهره گیری از این حربه ، به معنی پذیرفتن این نظام نیست .
"کارل مارکس"
***
شکی نیست که گذار به جامعه ای مطلوب تر، آن گاه که گسترده ترین نگرش و الگوی تغییر برای عموم جامعه، تحول و تغییر سیاسی و نه اجتماعی بمثابه دیگرگون ساختن ِ سامان و ساختار برآورنده ی ساحت دولت است، رویکرد کنشگران ِ معدودتر و به نسبت تعداد کم ایشان کم اثرتر را معطوف به تجربه های نو در ترکیب الگوهای ذهنی خود با سطح تفاهمی ِ کنش پذیری جامعه می کند. بکارگیری همزمان تاکتیک های سیاسی با ریختی قانونی و غیر قانونی توسط گروه هایی که اصالت عمل آنها وجاهتی در کل ساختار سیاسی جامعه آن ها ندارد، چندان قابل پذیرش نمی نماید، چه این گروه ها اساسن غیر قانونی شمرده می شوند.
با این همه اما چنین تصویری صرفن تن دادن به ترسیم از بالا و پذیرش توضیح رفتار از سوی دولتی است که مشروعیت چندانی ندارد و در عین حال نظم مستقر و قدرت بلامنازع حاکم است. مواجهه با چنین شکلی از واقعیات جاری، ملاحظات جدیدتری را به کنش گرانی چون ما تحمیل می نماید.
صحنه ی انتخابات پیش ِ روی از چنین منظری قابلیت پرداخت پیدا می کند. در واقع امر، نیروهایی چون ما که منظور استیفای حقوقی ِ هیچ یک از طرفین مبارزه ی انتخاباتی درون ساختار قرار نخواهند گرفت، تنها به واسطه ی تحلیل نقش و تاثیر مهره های بازی در مسیر حرکت جامعه و امکاناتی که از قبل آنها دست خواهد داد، اقدام به اعلام موضع نسبت به انتخابات خواهند کرد.
پرواضح است که نتیجه ی انتخابات هرچه باشد، یکی دیگر از وفاداران به ساختار موجود را از صندوق ها بیرون خواهد داد. با چنین وصفی، چه جای ورود به بحث انتخابات؟ این پرسشی است که غالب فعالین منتقد و مخالف وضع موجود همواره در برابر خود دیده اند، اما به زعم ما نیروهای چپ دموکرات، وضعیت قدری پیچیده تر می نماید.
چپ دموکرات ضمن تحلیل واقع بینانه عینیاتِ جامعه و قائل نبودن به وجود پتانسیل انقلابی در میان کنشگران اجتماعی حاضر، برای عدم حضور در انتخابات جاری نتیجه ای جز « انزوا» و «انفعال» سیاسی ِ بیشتر این کنشگران متصور نیست و معتقد است «فعال» بودنِ «تحریم انتخابات» (آنگونه که پاره ای بدان معتقدند)، درشرایط نبودِ حداقل آزادیهای مدنی در عرصه عمومی جامعه برای منتقدین ساختار موجود، جزبالابردن هزینه های فردی وفرسایش جنبشهای اجتماعی چشم انداز دیگری دربرندارد.
از این جهت است که شرکت در انتخابات و انتخاب گزینه بهتر نه رسیدن به «هدفـ» بلکه تنها «امکان»ی برای فراهم آمدن بستری لازم برای طرح آزادانه و کم هزینه تر مطالبات اجتماعی-اقتصادی تلقی می شود چرا که رسیدن به افق رهایی بخش انسانی که ما و دیگر نیروهای ترفیخواه بدان معتقدیم برنامه «همه یا هیچ» نیست بلکه بر عکس فرایندی چند جانبه و چند گانه است واز مراحل مختلفی می گذرد که نه یکنواخت است و نه خطی.
ما به عنوان افرادی که در میان مردم و در پیوند با واقعیت مشخص اجتماعی آنان، به زیست سیاسی – اجتماعی مشغولیم، خارج از ساختار سیاسی مستقر، تا اطلاع بعدی هیچ پتانسیل قابل اتکایی مشاهده نمی کنیم. از دیگر سوی، بر خلاف مشخص بودن موضع ما نسبت به ساختار استبدادی حاکم، بر بستر واقعیت انسانی – اجتماعی موجود خطر هر برآمد استبدادی جدیدی را احساس نموده، قایل بر مشی توام با صبر و تحمل بوده، مایل به عینی تر کردن ترس امثال "حسین شریعتمداری" هستیم. بر این اساس که با توجه به الاکلنگ فعلی قدرت در درون ساختار و پذیرش کنونی همین واقعیت از سوی بخش های گسترده ای از مردم،(که نه از موضع پذیرش و قبول ساختار، بل که از موضع رفع تکلیف و درخزیدن به پوستین بی عملی خود صورت می یابد) راهی جز تلاش برای فراهم آوردن زمینه ی توفیق عنصری معقول تر که بیش از این بر عمق فلاکت اجتماعی نیفزاید از جهتی و تلاش برای مستعد سازی عناصری از درون ساختار برای افزایش تضاد ساختاری از جهت دیگر برای ما نمی ماند. با این تاکتیک است که وجود «حداقل» تفاوت موجود میان نامزدها و گروههای حاضر در عرصه انتخابات در شرایط اختناق و سرکوب حاضر ، خود «حداکثر» ی تلقی می شود که قادر خواهد بود دستاوردهای بزرگی را برای جنبش اجتماعی و دموکراتیک مردمی فراهم آورد .
این مهم با درک و پذیرش کنشگری کلام و گفتار سیاسی تبیین بهتری می یابد که در این مجال امکان بسط نظری آن حاصل نمی شود. با این استدلال باید به دنبال گزینه ای بود که بتوان خواست های بیشتری از درخواست های مان را از زبان او و با واسطه ی امکان گسترده ی رسانه ای وی، به گوش طیف گسترده ای از عامه مردم برسانیم. وصفی که تنها شامل گزینه های ظاهرن اصلاح طلب شده و بنا بر این صورت از شناخت حوزه ی کنش رسمی ِ سیاسی، جمع بندی و موضع ما نیروهای چپ دموکرات، حضور فعال تر در عرصه ی تصمیم گیری ِ مردمی است که قطعن در انتخابات شرکت خواهند کرد و تغییر ترجیح ایشان به سمت عنصری که قابلیت های بعدی وی مسیر ما را برای تحقق اهداف، هموارتر می نماید. با تاکید مجدد که این موضع از درک ضرورت های جاری و نه ملاک های غایی اتخاذ می شود.
بی مناسبت نیست که این نوشتار را با نقل قولی از «لنین» به پایان بریم . نقل قولی که لزوماً به منظور تأیید نظرات وی آورده نمی شود بلکه پاسخی است در خور به آنانی که با توسل به تئوریهای انقلابی وی و تحلیل غیر واقعی ِ شرایط حاضر قائل بر وجود پنانسیل های عینی و ذهنی برای تغییر ساختاری وضع موجود میباشند ؛
«بزرگترین و شاید تنها خطر برای یک انقلابی پافشاری در انقلابی گری و در نظر نگرفتن محدودیتها وشرایطی است که درآن چه روش های انقلابی مناسب اند وکارایی موفقیت آمیز دارند . انقلابیون وقتی واژه «انقلاب» را در گیومه می گذاردن و انقلاب را به چیزی مقدس شبیه می سازند، تفکر و توانایی واکنش خود را از دست می دهند وبه همین دلیل با سر به زمین می خورند. باید خونسردانه و بی تعصب سنجید ومعلوم کرد درچه لحظه وشرایطی، ودرچه حوزه ای باید انقلابی عمل کرد، ودرچه لحظه وشرایطی، وچه حوزه ای باید تبدیل به یک رفرمیست شد . انقلاب عظیم جهانی است که با پیروزی خود تمامی مسائل را در هر شرایط و هر وضعی ازراه انقلابی حل می کند ،اگر آنها اینطور عمل کنند ، نابودی آنها حتمی است».

چپ دموکرات
چهارشنبه:۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۸

بیانیه چپ دموکرات به مناسبت روز جهانی کارگر

اول ماه مه و ضرورت گسترش سندیکالیزم
اول ماه مه ؛ روز جهانی کارگر، سالروز مبارزات برابری خواهانه کارگران است، مبارزاتی که تا به امروز تداوم داشته و علی رغم دستیابی به پاره ای از خواستهای بر حق خود همچون کاهش ساعات کار، برخورداری از بیمه های کار و بهبود شرایط کاری در بخشهایی از جهان، همچنان در تحقق کامل خواستهای خود ناکام مانده است .
حال و در شرایطی که سرمایه داری بواسطه رکود بی سابقه اقتصادی – که ریشه در ساختار تئوریهای سرمایه داری دارد- متلاطم ترین روزهای خود را سپری می کند، و در پی بیش از دو دهه جهانی سازی سرمایه بر پایه ایدئولوژی نئولیبرالیسم، عمیق تر از همیشه، بار استثمار بر وجود گروههای زحمتکش و کارگران جوامع مختلف احساس می شود، کارگران ایران نیز به استقبال اول ماه مه رفته اند .

این نوشتار بر آن نیست که به حسب وظیفه سطری سیاه کند و به سنت مرسوم، به تکرار شکل استثمار و بهره کشی بپردازد و صفحه ای به صفحات دیگر بیفزاید، چندانکه در پی نسخه پیچی سیاسی برای حرکت های کارگری، آن هم از دور، نیست.

درک واقعیت سیاسی جامعه و ظهور سیاسی دولت مهرورز! که راست کیش ترین سیاستهای اقتصادی در همه سالهای تلقی دولت مستضعفان را به عرصه واقعیات جامعه عرضه کرده است، پیش از هر چیز در برابر خیل کارگران قرار می گیرد که به شکل نگران کننده ای هدف تحمیق سازی های رسمی و انحراف از مسیر واقعی حرکت قرار گرفته اند . انحرافی که بی تردید در پشت خود کژاندیشی ها و ناراستی مدعیان همین قشر گسترده ی کارگران را نیز می بیند .
چنین اوضاعی است که تقویت حرکت های کارگری در قالب سندیکالیزم، جهت تحقق بیشتر خواستهای صنفی ایشان را ضرورت بخشیده، درک تأثیر چنین رویکرد مثبتی به سندیکالیزم را به کنشگران حاشیه ای سیاست توصیه نموده است.
ما به عنوان نیروهای "چپ دموکرات"بر آنیم، آلوده کردن حرکتهای مستقل کارگری به مآل اندیشی سیاسی و حزبی ِ احزابی که کمترین نسبتی با واقعیت جاری اجتماعی دارند، تأثیری جز عقیم کردن همین خواستهای حداقلی اما مؤثر در پی نداشته، در راستای سیاست های رسمی اشاره شده قرار خواهد گرفت.

ما ضمن باور به سندیکالیزم، آن را به معنای افتراق اهداف مبارزات کارگران بخشهای گوناگون جامعه ندانسته و ضمن فاصله گرفتن از مفهوم کلاسیک و سنتی طبقه کارگر و نزدیک شدن به باورهای عمومی تر و واقعی تر، قائل به مفهوم جدیدی از طبقه کارگر بوده و زحمتکشان بخشهای خدماتی چون آموزش، بهداشت و دیگر مشاغلی را که الزام اقتصادی آنان را وادار به فروش نیروی کارشان کرده و ضمن عدم مالکیت ابزار تولید، هیچ مدیریت و دخالتی در پروسه کاری خود ندارند را نیز بخش جدائی ناپذیر طبقه کارگر می دانیم . با این برداشت از طبقه کارگر است که این روز ( اول ماه مه) را می توان به عنوان روز انسجام تمامی لایه های زحمتکش در عرصه های گوناگون زیستِ اجتماعی تلقی کرد .
با امید پیروزی همه ی لایه های زحمتکش و استثمارشده، در کنار فعالین مختلف کارگری روز جهانی "کارگر" را گرامی میداریم.

چپ دموکرات

چهارشنبه
9اردیبهشت1388
29آوریل 2009